English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5222 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stamped addressed envelope پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post free U بدون نیاز به تمبر زدن
franking machine U دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
documents against payment U اسناد در مقابل پرداخت
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
d/p U تحویل اسناددر مقابل پرداخت
royalty U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
royalties U پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
finances U پرداخت هزینه
financed U پرداخت هزینه
financing U پرداخت هزینه
finance U پرداخت هزینه
deferred charges U پیش پرداخت هزینه
deferred dobit U پیش پرداخت هزینه
deferred dobit U تعویق در پرداخت هزینه
unobligated U هزینه پرداخت نشده
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
planch U صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
freight paid to U هزینه حمل پرداخت شده
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
charges prepaid U هزینه پیش پرداخت شده
freight prepaid U هزینه حمل پیش پرداخت شده
freight payable at destination U هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
freight and insurance paid to U هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
carriage paid to U هزینه حمل به حامل پرداخت شده
fpad U هزینه حمل درمقصد پرداخت میشود
carriage and insurance paid to U هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
dcp U to paid carriage/freight هزینه حمل پرداخت شده
sans frais U بدون تقبل هزینه
cip U to paid insurance carriageand هزینه حمل وبیمه پرداخت شده
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
fio U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
margin land U حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
viewers U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewer U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
stamp duty U تمبر عوارض تمبر مالیاتی
stamp tax U تمبر عوارض تمبر مالیاتی
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
first-day covers U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
free on board U بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
retaining fee U وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
wedding cake U کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
gatecrashers U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrasher U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
de jure recognition U شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
shell out U هزینه چیزی را قبول کردن
replacement cost U هزینه جایگزین کردن چیزی
forwarding merchant U حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
freeware U نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
reimbursing U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
reimburses U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
reimbursed U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
reimburse U جبران کردن هزینه کسی یا چیزی راپرداختن
philately U تمبر جمع کنی جمع اوری تمبر
cash on the barrelhead <idiom> U پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
Do I have to pay a supplement? U آیا من چیزی اضافه باید پرداخت کنم؟
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
freeware U نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
cut corners <idiom> U [زمانی که چیزی برای صرفه جویی در هزینه به طور بد انجام شده است]
emptied U بدون چیزی در درون
empties U بدون چیزی در درون
emptiest U بدون چیزی در درون
empty U بدون چیزی در درون
emptier U بدون چیزی در درون
(buy something) on credit <idiom> U بدون پول چیزی راخریدن
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
arguments U بحث در باره چیزی بدون توافق
argument U بحث در باره چیزی بدون توافق
do without <idiom> U بدون هیچ چیزی کار کردن
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
to commandeer something U چیزی را [بدون اجازه] برای خود برداشتن
batteries U که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
battery U که پس از قط ع کامپیوتر داده ها را برگرداند
non volatile U ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
to do without any thing U ازچیزی صرف نظرکردن بدون چیزی گذران کردن
without lifting a finger U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
we cannot undo the past U چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
apomict U کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
hire purchase U کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
heaps U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaping U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heap U مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
incurved U تو گذاشته
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
new-laid U تازه گذاشته
of ripe years U پابسن گذاشته
new laid U تازه گذاشته
in pawn U گرو گذاشته
included U تو گذاشته تو مانده
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
dehydrogenize U هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenate U هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
stay behind U نیروی جا گذاشته شده
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stamp duties U حق تمبر
stamp duty U حق تمبر
stamps U تمبر
stamp U تمبر
quartus U چهارمی شخص گذاشته وبارقم
He is through ( done ) with politics . U سیاست را بوسیده وکنار گذاشته
on sale U در معرض فروش گذاشته شده
I have pledged ( staked ) my reputation on it . U شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام
I am wearing my hat at an angle . U کلاهم را کج ( یکوری ) سرم گذاشته ام
dependent U غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
postage U تمبر پستی
tamarind U تمبر هندی
stamper U تمبر الصاق کن
stamps U تمبر یا مهرزدن
stamped U تمبر خورده
stamp duties U پول تمبر
food stamps U تمبر خوراک
postmarks U اثرمهر تمبر
philately U تمبر شناسی
stamp U تمبر یا مهرزدن
postmark U اثرمهر تمبر
philatelist U تمبر شناس
postage stamp U تمبر پست
postage stamps U تمبر پست
food stamp U تمبر خوراک
philatelists U تمبر شناس
poststamp U تمبر پست
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
the price was not reasonable U بهای گزافی بران گذاشته بودند
specific devise U زمین مشخصی که به ارث گذاشته شود
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
Do you have any stamps? U آیا تمبر دارید؟
by under stamped U کسر تمبر داشتن
it is sufficiently stamped U کم تمبر خورده است
philatelic U مربوط به تمبر شناسی
He had a cigar between his lips . U یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
spot shot U ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
stamp U تمبر پست الصاق کردن
postmarks U مهر باطله تمبر پست
The stamp doesnt stick. U این تمبر نمی چسبد
stamps U تمبر پست الصاق کردن
put into circulation U به جریان انداختن [پول، تمبر و ... ]
postmark U مهر باطله تمبر پست
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
gingall U یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
plate mark U طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
lipping U قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
stay behind U باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
No, I don't like it. نه، آنرا نمیخواهم.
postmarks U تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
face value <idiom> U عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
postmark U تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
succeeding spot U نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود
chip off the old block <idiom> U (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
fly speck U گه یاکثافت مگس که بشکل خال یانقطهای درجایی گذاشته شود
Any reform of the insurance law must be left to the future. U هر اصلاح قانون بیمه باید به آینده باقی گذاشته شود.
Any reform of the pension law must be left to the future. U هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
dog cart U یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
I leave it in your care . U آنرا به شما می سپارم
It was required of me . They imposed it on me . U آنرا به من تکلیف کردند
slipped U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slips U پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
music stands U میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
Wrap it up in gift paper. U آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
you shoud rinse it in lukewarm water. U در آب ولرم باید آنرا آب بکشید
Enter it in the books . U آنرا دردفاتر وارد کنید
Leave it tI'll tomorrow morning . U آنرا بگذارتا فردا صبح
Get it to me before Friday . U قبل از جمعه آنرا به من برسان
smartest U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1چیزی که عوض داره گله نداره
1اصلاح ترجمه
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1confinement factor
1She ferreted in her handbag and found nothing.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com